هر که زین پیش بود امیر سخن


از امیر سخا شدند عزیز

تو همه روز گرد آن گردی


که به نزدیکشان زرست و پشیز

دستهٔ گل بر کسی چه بری


که فروشد به کویها گشنیز

پیرهن زان طمع مکن که ز حرص


دزدد از جامهٔ پدر تیریز

بهر دهلیزبان چگویی شعر


که بمانی چو کفش در دهلیز

بوسه بر لب دهی شکر یابی


بوسه بر کون دهی چه یابی تیز